جدول جو
جدول جو

معنی کرشمه داری - جستجوی لغت در جدول جو

کرشمه داری
(کِ رِ مَ / مِ)
حالت و کیفیت کرشمه دار. کرشمه بازی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کرشمه بازی شود
لغت نامه دهخدا
کرشمه داری
کرشمه بازی
تصویری از کرشمه داری
تصویر کرشمه داری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوَ /خُ نَنْ دَ / دِ)
کرشمه دارنده. کرشمه باز. (فرهنگ فارسی معین). باکرشمه. رجوع به کرشمه باز شود
لغت نامه دهخدا
(کِ رِ مَ / مِ)
عمل و حالت کرشمه باز. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کِ رِ مَ / مِ)
محل کرشمه. (فرهنگ فارسی معین). جای ناز و کرشمه:
جواب آن غزل است این که طالبا گفته ست
کنار و جیب نگه را کرشمه زار کند.
ارادت خان واضح (از آنندراج).
کرشمه ریزیت از حد گذشت بر دلها
کرشمه زار ترا من چه چاره خواهم کرد.
محمد عرفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کرشمه دار
تصویر کرشمه دار
آنکه کرشمه کند معشوقی که غمزه آرد: (داری تو کرشمه باز سر مست سر رشته هجر و وصل در دست) (ابوالفیض فیاضی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرشمه بازی
تصویر کرشمه بازی
عمل و حالت کرشمه باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرشمه زار
تصویر کرشمه زار
محل کرشمه: (جواب آن غزلست این که طالبا گفته است کنار و جیب نگه را کرشمه زار کند) (ارادت خان واضح)
فرهنگ لغت هوشیار